هوشنگ ظریف به سال 1317 در تهران متولد شد و از کلاس پنجم ابتدایی وارد هنرستان موسیقی ملی شد که در آن دوره استاد روح الله خالقی مدیریت هنرستان را بر عهده داشت.
 او از میان سازها به "تار" بیش از همه نظر داشت. آن را انتخاب کرد و در کلاس موسی خان معروفی آموزش تار را شروع کرد. هوشنگ ظریف نوجوانی بیش نبود که جهت فراگیری موسیقی نزد استادانی مثل:موسی معروفی و علی اکبر شهنازی می رود و از محصر این استاتید کسب فیض کرد. در سال 1337از این هنرستان فارغ التحصیل شده در همین سال به استخدام وزارت فرهنگ و هنر به عنوان هنرآموز سرود و موسیقی در آمد. سپس مشغول تدریس در سازمان پیش آهنگی ایران شد و در سازمان خدمات اجتماعی کشور با سمت هنرآموز موسیقی کشور به نابینایان مشغول شد. او در طول چهار سال دوره عالی را در هنرکده موسیقی گذراند و از محضر استاد علی اکبر شهنازی بهره برد. 
استاد ظریف از سال1342 به دعوت استاد حسین دهلوی تا سال 1359در هنرستان عالی موسیقی ملی به مدت 17سال به تدریس اشتغال و از سال 1361 استاد تار واحد موسیقی سازمان زرتشتیان ایران (فروهر) است. 
هوشنگ ظریف سال ها سولیست تار در ارکسترهای متعدد سازمان ملی وابسته به وزارت فرهنگ و هنر و شرکت در اجرای برنامه های موسیقی ارکسترهای مزبور در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران بود، او اجراهای متعددی با گروه استاد فرامرز پایور داشته است و با آنها در کشورهای اروپایی و آسیایی زیادی به اجرای موسیقی ایرانی پرداخته است.
از دیگر فعالیت های او می توان به سولیست و نوازنده تار در برنامه های موسیقی ملی ایران در رادیو تلویزیون ایران به مدت 20 سال، اجرای برنامه های موسیقی اصیل و سنتی ایران در شهرهای مختلف ایران و کشورهای دنیا از جمله  آمریکا، شوروی، کانادا، ژاپن، فرانسه، انگلیس، آلمان غربی، ایتالیا، مصر، تونس، مراکش، الجزایر، هندوستان، پاکستان، ترکیه و تمام کشورهای اروپای شرقی همراه با ارکسترهای موسیقی سنتی وابسته به وزارت فرهنگ و هنر سابق اشاره کرد. ا
استاد ظریف در سال 1973 نیز به منظور اجرای برنامه های آموزشی موسیقی سنتی و ملی ایران در بخش موسیقی تعدادی از دانشگاه های آمریکا در سراسر این کشور مسافرت داشته و نیز در فستیوال موسیقی " شانکار لعل " که در سال 1975 در هندوستان برگزار شد شرکت و در بیست و یکمین فستیوال جهانی موسیقی که در همین سال در فرانسه بر پا شده بود شرکت داشته. استاد ظریف با شرکت فعال در اجرای کنسرت های معتدد موسیقی ایرانی در وین پایتخت اتریش موجب شناسایی هرچه بیشتر موسیقی سنتی ایران به این مرکز موسیقی و فرهنگی اروپا گردید ، سپس در سال 1985 که در فستیوال اینسبورک شرکت کرد موجب شناسایی و اشاعه موسیقی سنتی ایران شد. 
استاد ظریف علاوه بر سمت استادی در تار  با نواختن سه تار و تنبک آشنایی کامل دارد و شاگردان متعددی را در هنرستان و مؤسسات فرهنگی و کلاس های خصوصی و عمومی تعلیم داده است. او همچنین درجهت تدوین متد نوازندگی تنبک با مرحوم استاد حسین تهرانی همکاری داشته که حاصل این همکاری در کتابی تحت عنوان آموزش تنبک به چاپ رسیده است. دیگر همکاری در تصحیح و ردیف های آوازی مرحوم محمود کریمی استاد آواز ایران بوده است که تحت عنوان کتاب ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران به بازار عرضه شده است. او شش سال متوالی عضو هیئت مدیره خانه موسیقی و چهار دوره رئیس هیئت مدیره کانون نوازندگان سازهای ایرانی بوده است.
از دیگر آثار او می توان به کتاب ها و مجموعه های صوتی زیر اشاره کرد:
- نت نگاری و ویرایش چهار کتاب درباره استاد لطف الله مجد، اسد الله مجد، جلیل شهناز و فرهنگ شریف و ابراهیم سرخوش
- مجموعه های صوتی تکنوازی های استاد از جمله دشتی و اصفهان، همنوازی با فرامرز پایور، گوشه هایی از ردیف موسی خان معروفی به کوشش کامبیز روشن روان
- کتاب دستور مقدماتی تار، کتاب اول و دوم هنرستان. 

جمعه بیست و هشتم 4 1387

مرتضی نی داوود ، در خانواده ای موسیقی دوست ، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش « بالا خان » نوازنده ی تنبک بود. مرتضی در سن پنج سالگی ، نزد خود با تار آشنا شد و با زحمت ، نواهایی از آن استخراج می کرد. پدرش به استعداد او پی برد و فرزند را نزد اساتید زمان به آموزش گذاشت. نخست نزد دو تن از تار نوازان گمنام به مدت کوتاه و نیز نزد میرزا حسینقلی ، بزرگترین استاد زمانه به شاگردی رفت.

محیط خانواده ی نی داوود محیط آرامی آکنده از ساز و موسیقی بود به خصوص جوّ آن زمانه که خالی از هرگونه موسیقی مبتذل و وارداتی بود ، در پرورش ذوق وی سهم بسیاری داشت. نی داوود پس از گذران دوره ی ردیفهای میرزا ، نزد شاگرد او ، درویش خان رفت و کار خود را ادامه داد. نی داوود جوان بهترین و محبوب ترین شاگرد درویش شد و ضمن اتمام دوره ی کلاسهای وی ، سرپرستی قسمتی از اداره ی امور کلاس را بر عهده گرفت و طی سالها ، به دریافت سه مدال از دست درویش خان نائل شد. (مس ، نقره ، طلا)

بالا خان مایل نبود که موسیقی پیشه ی آینده ی نی داوود شود لیکن موسیقی ، تا سالهای پیشه ی اصلی هنرمند جوان شد و برادرانش ، موسی و سلیمان نیز همراه او بودند. طی همنشینی با هنرمندان در محافل مختلف ، با نوازندگان ارزنده ی دیگری آشنا شد که بعدها جزو دوستان و همکاران هنری او شدند.

نی داوود جوان پس از چند سال ، کلاس تعلیم تار را در خانه ی خود به صورت خصوصی دایر کرد و به تعلیم شاگردان پرداخت. از خصوصیّات منحصر به فرد او ، غریزه ی قوی او در کشف استعداد های جوان و نا شناخته بود و تعلیم آنان. قمرالملوک وزیری ، غلامحسین بنان ، مبوک ضرابی و چند تن دیگر از کسانی هستند که قسمتی یا همه ی رشد و ترقی خود را مدیون مساعی نی داوود هستند. در این سالها او به همراه قمرالملوک وزیری کنسرتهای متعددی در تهران ، شیراز ، اصفهان ، همدان و مشهد بر پا کرد و در همدان به همراه عارف قزوینی کنسرتهای متعددی داد که بسیار مورد توجه واقع شد. نی داوود جوان در حدی از رشد و تعالی بود که اساتید کهنسال و زبده ی موسیقی با رغبت همراه وی می نواختند و کنسرت می دادند ؛ از جمله طاهرزاده ، حاج خان ، نایب السلطنه و درویش خان. در تهران همراه با پیانوی مرتضی محجوبی و آواز تاج اصفهانی کنسرتی از طرف روزنامه ی ناهید داد و تاج در حضور فرخی یزدی مدیر روزنامه ی طوفان این شعر فرخی را خواند و آواز این طلبه ی جوان بسیار مورد توجه قرار گرفت:

فرخی از زندگی خوش است به نانی                        گر نرسد آن هم اضطراب ندارد

 هنگام وفات درویش خان نیز به همراه پیانوی مرتضی محجوبی و آواز دوامی و طاهرزاده کنسرتی به یاد درویش داد . از سال 1307 که دوباره ضبظ صفحه در ایران رواج گرفت  ، نی داوود صفحاتی از خود به یادگار گذاشت که بسیاری از آنان ماندگار ترین آثار در موسیقی ایرانی هستند. غیر از تکنولوژی هایش ، مهمترین صفحات او همراه قمرالملوک وزیری است، غیر از اینها نی داوود چندین تصنیف عارف را به همراه قمرالملوک وزیری در این صفحات خوانده است و نظر به اینکه این تصانیف در زمان عارف پر شده است ، از لحاظ درستی اجرا اصیلتر و معتبر تر از اجراهایی است که در سالهای بعد از این آثار شد از جمله « گریه کن که گر » در مایه ی دشتی که به یاد کلنل محمدتقی خان پسیان سروده شده است . و « چه شورها » در شور. در این صفحات که بسیاری از آنها دوباره با آواز ملوک ضرابی کاشانی ضبط و منتشر شد ، ویلون موسی خان نی داوود ، ضرب رضا روانبخش و پیانوی مرتضی محجوبی ، ساز نی داوود و آواز قمر را همراهی کرده است. از زیبا ترین تصانیفی که در آن دوره حاصل این همکاری بود ، تصنیف دشتی « آتشی در سینه دارم جاودانی » است که شعر آن از پژمن بختیای می باشد.

نی داوود پس از تعطیل کلس خود در خیابان ناصریه (ناصر خسرو امروز) ، با اجازه وزارت فرهنگ آن روز ، در کوچه بختیاری ها در خیابان علاء الدوله (فردوسی امروز) مدرسه ای دایر کرد که آن را به یاد استاد خود ، مدرسه درویش نامید. در این مدرسه تار ، سه تار ، ویلون و آواز تدریس می شد. وی با نیرو و دلسوزی به تدریس در کلاس می پرداخت و تا زمانی که ضعف و نا توانی بر او غلبه نکرده بود به کار تدریس ادامه می داد. معروف ترین کسانی که در این مدرسه به تعلیم موسیقی پرداختند و یا معلومات خود را تکمیل کردند عبارتند از ؛ قمرالملوک وزیری و ملوک ضرابی کاشانی ( آواز ) ، حسن عُذاری ( استاد تار و موسیقیدان بنام آذربایجانی ) ، ارسلان درگاهی ( سه تار ) ، حسین سنجری ( تار ). لازم به تذکر است که ویلون در این مدرسه به شیوه ی کمانچه کش های قدیم تدریس می شد و طرز آموزش و نواختن ، همان روش حسین خان اسماعیل زاده و علیرضا خان چنگی بود.

از سال 1319 رادیو افتتاح شد ، وی به همراه بزرگانی چون صبا ، قمر ، محجوبی ، شهنازی ، درگاهی ، روانبخش ، سماعی و دیگران به نوازندگی پرداخت. اما هیچگاه از رادیو و طرز اداره آن تشکیلات راضی نبود و عاقبت از آنجا بیرون آمد و دیگر به رادیو باز نگشت و تا سالها بر خلاف عدم رضایت باطنی او از نوار های سابقش استفاده می شد.

در این سالها از آنجا که دیگر در رادیو کاری نداشت و مدرسه به خاطر غیر انتفایی بودنش کفاف تامین معاش او را نمی کرد ، به موسیقی پرداخت و فعالیت موسیقی خود را به همان مدرسه منحصر کرد. روش تعلیم او در مدرسه همان روش میرزا حیسنقلی و درویش بود و مبانی آموزش و اجرای موسیقی سنتی ، دقیقاً همان بود که نی داوود در کودکی و جوانی از این اساتید آموخته بود . در این سالها او و چند تن دیگر مانند سعید هرمزی ، نور علی برومند ، سلیمان امیر قاسمی ، عبداله دوامی و ارسلان درگاهی کسانی بودند که آرام و بی صدا شیوه ی او را حفظ کردند و تعلیم دادند.

مرتض خان نی داوود ، در سالهای بین 1355- 1325 عملاً دیگر در رادیو و سازمانهای دولتی مربوط به موسیقی ظاهر نشد و فقط دو باره به دادن کنسرت پرداخت که آخرین آنها در مرداد سال 1338 به یاد قمرالملوک وزیری بود.

مهمترین خدمات نی داوود ، ضبط ردیف های موسیقی ایران در نوار است که از مهمترین مراجع برای پژوهش موسیقی سنتی به شمار می آید . در دهه 1350 رادیو از او دعوت به این کار کرد . نی داوود با وجود کهولت سن ، پذیرفت و طی ماهها کار ، تعداد 297 نوار آماده شد که شامل تمام محفوظات این پیر استاد بود از آموخته هایش. و نیز شامل گوشه هایی مهجور که اکثر موسیقیدانان میان سال و جوان ایرانی را با آنها آشنایی نبود. جالب توجه اینکه ، نی دواوود با اینکه از طرف مسئولین رادیو اصرار فراوانی شده ، در قبال ین زحمت طاقت فرسا هیچگونه هدیه و مبلغی را را نپذیرفت و اظهار داشت :

« من برای وطنم این کار را کرده ام ... دلم به همین خوش است . دیگر موسیقی ما نمی تواند پایمال بدخواهان شود... » .

در اواخر دهه ی 1350، استاد پیر به همراه فرزند و خانواده ی خود به خارج از کشور مهاجرت کرد و اکنون نیز در آن سوی آب ها ، به یاد ایران و موسیقی است و هنوز می نوازد. با موسیقی و برای موسیقی زنده است و می گوید : « اگر روزی دستهایم از کار بیفتد، خواهم مرد ». مرتضی نی داوود از لحاظ ارزشیابی موسیقیایی ، یک نوازنده ی کامل العیار موسیقی سنتی ایران است و در ادامه ی منطقی راه افرادی چون آقا غلامحسین ، میرزا حسینقلی و درویش خان . هرگاه صفحات نی داوود شنیده شود این پیوستگی عمیق و ریشه دار بیشتر مشخص می گردد . از امتیازات خاص نی داوود در نوازندگی پنجا و مضراب بسیار پر قدرت اوست که در بین نوازندگان هم عصرش به ندرت نظیر او یافت می شود . به خصوص در نواختن ضربی ها که نی داوود در آن مهارت کاملی را داراست ( به خاطر فراگیری تنبک در حین آموزش که از ارکان آموزش موسیقی سنتی ایران در قدیم بوده است ). صدا دهی درخشان تار از ویژگیهای نوازندگی اوست . مهمترین خصیصه ی نی داوود ، ایمان او به مبانی موسیقی سنتی و اجرای اصیل و درست آنهاست و پرهیز از اختلاط کورکورانه موسیقی غربی با ایرانی و پرهیز شدیدتر از بدعت گذاری های نابخردانه در نوازندگی . در تصنیف سازی و ساختن پیش در آمد ، چهار مضراب و رنگ نیز نی داوود تابع قدما است و ساخته هایش در سبک درویش خان و رکن الدین مختاری است ولی از لحاظ ارزش و زیبایی هم طراز بهترین آنها نیست . خلاقیت و سازندگی او هنوز هم ادامه دارد و جای آن است که این نوار ها از طرف نزدیکان او به درستی ثبت و ضبط شود و به یادگار بماند .

و سخن آخر ، آنچه که نی داوود را جانشین خلف برای درویش می سازد ، اخلاق انسانی و نجابت عظیم اوست که همواره مورد نقل و تایید اساتید موسیقی بوده است . خوشرویی ، حوصله زیاد ، عزت نفس و مناعت طبع او به خصوص هنگام کنسرتهایش ( که همه ی آنها به نفع امور خیریه و ایتام بود ) و عدم استفاده ی مادی از مدرسه اش ، آن هم در زمانی که موسیقی را وسیله ای برای تجارت قرار می دادند ، وی را در این جایگاه رفیع مستحکم تر می سازد.

جمعه بیست و هشتم 4 1387

آقا علی اکبر فراهانی یکی از نوازندگان بی رقیب دوران قاجار بود که مشهور است « تار» را بسیار نیکو می نواخت و نغمات بسیار نیکو و دلپذیری ساخت که عارف در دیوان خود از او یاد کرده ولی متاسفانه آهنگی در دسترس نیست که از آن بهره گرفته شود، آقا علی اکبر زیاد عمر نکرد و جوان بود که دار فانی را وداع گفت.

شادروان علی اکبر فراهانی از خود سه پسر به جای گذاشت به نامهای : میرزا حسن که تحت تعلیمات پدرش نواختن تار و سه تار را به خوبی آموخت و با مهارت می نواخت ؛ فرزندان دیگر آقا علی اکبر آقا میرزا عبداله و آقا حسینقلی بودند که مورد بحث در اینجا آقا میرزا عبداله می باشد.

وی که در حدود 1222 شمسی متولد شده بود ، اصول اولیه موسیقی را نزد برایدر بزرگتر خود میرزا حسن فرا می گیرد و سپس از مکتب نا پدریش آقا غلامحسین که گفته اند مردی حسود و خسیس بود، با رنج و سختی فراوان بهره می گیرد.

آقا میرزا عبداله دستگاههای موسیقی ملی ایران را مورد تجدید نظر قرار داد و با ادغام بعضی از آنها در هم ، هفت دستگاه مفصل و مستقل را پدید آورد و در اختیار همگان قرار داد و شاگردان بزرگی تربیت کرد که علاوه بر فرزندانش ، باید از سید حسن خلیفه ، میرزا مهدی خان صلحی و مهدیقلی هدایت ، میرزا نصیر فرصت شیرازی ، اسماعیل قهرمانی ، سید علیمحمد خان مستوفی و سید مهدی دبیری ، حسین خان هنگ آفرین، حاج آقا محمد مجرد ایرانی و ابوالحسن صبا نام برد. بعد ها توسط همین شاگردان مثل میرزا نصیر فرصت شیرازی ، مهدیقلی هدایت ردیفهای استاد نت نویسی شد که مدت هفت سال به طول انجامید.

جمعه بیست و هشتم 4 1387
  در میان موسیقی دانان صد سال اخیر غلامحسین درویش معروف به درویش خان از جهاتی خاص ، یکتا و منحصر به فرد می باشد. مهمترین ویژگی او پیش درآمدها و رنگهای ساخته اوست به طـرزی که اولاً بر پایـه ی سنت قدیم موسیقی ایران است و ثانیاً بدون تحریف ، موجبات پیشرفت موسیقی ایران را فراهم آورد.

غلامحسین فرزند حاج بشیر طالقانی به سال 1251 در تهران متولد شد. به سبب علاقه به موسیقی از کودکی در دسته ی موزیکچی های ملیجک و کامران میرزا ، نوازنده ی طبل کوچک بود و در همان جا با مقدمات موسیقی آشنا گردید. پس از یک دوره آموزش سه تار نزد پدر به مجلس بزرگترین نوازنده ی تار آن زمان « آقا میرزا حسینقلی » رفته و بهترین شاگرد او شد. در آن زمان هنرمندان برای حفظ موقعیت اجتماعی و تأمین معیشت خویش ، دربار سلاطین و امرا را پایگاه خود قرار می دادند. درویش خان نیز چنین کرد و در همانجا با مردان معروف و موسیقیدانان و هنر دوستان آن زمان آشنا شد. سپس به دربار شجاع السلطنه ، پسر مظفرالدین شاه ، راه یافت و جزو نوازندگان مخصوص وی شد ، اما درآمد وی در آنجا کفاف مخارجش را نمی داد و مجبور شد دعوت دیگر بزرگان را برای نوازندگی بپذیرد. بعد از یک برخورد کوتاه با دستگاه جبّار شجاع السلطنه که با وساطت کمال السلطنه ( پدر صبا ) به خیر گذشت ، در پس این اتفاق وی از اربابش خواست که که کناره گیری اش را از آن دستگاه بپذیرد. ولی این درخواست با عکس العملی تند مواجه شد و درویش خان از ترس جان خویش ، در مملکتی که هر کس به اتکای زور و قدرت خود هر کاری که می خواست می کرد به سفارت انگلیس پناه برد.

شخصیت متین و هنر قابل توجه درویش خان سفیر انگلیس را که در آن زمان سلطان بی تاج و تخت ایران بود بر آن داشت که با نوشتن نامه ای به شاهزاده ی مستبد ، سند آزادی درویش را بگیرد . از این پس او با اشتیاق بیشتری به کار تدریس پرداخت و به لحاظ روحیه ی خاص خویش ، به گروه انجمن اخوت و مریدان صفاعلی ظهیرالدوله درآمد. وی در کنسرتهای انجمن اخوت همیشه ریاست گروه را بر عهده داشت و با تکنوازی های خود ، مجلس را به شور می آورد.

به زودی به عنوان مشهورترین نوازنده پس از میرزا حسینقلی و میرزا عبداله در بین هنر دوستان شهرت یافت. اخلاق بسیار پسندیده و روح پاک و پر عاطفه ی وی (که هنوز هم ضرب المثل است) نیز در این حسن شهرت موثر بود.

درویش خان به همراه هنرمندانی چون سیّد حسین طاهرزاده (خواننده)، ابوالحسن خان اقبال السلطنه قزوینی معروف به اقبال آذر (خواننده)، عبداله خان دوامی (نوازنده ی ضرب (تنبک) و تصنیف خان)، باقر خان (نوازنده ی کمانچه)، رضا قلی خان تجریشی (نوازنده ی ضرب و تصنیف خان) و مشیر همایون شهردار (نوازنده ی پیانو)، اکبر خان رشتی (نوازنده ی فلوت)، میرزا اسداله خان (نوازنده ی سنتور) و حسین هنگ آفرین (نوازنده ی ویلون و سه تار) در دو نوبت برای ضبط صفحه به خارج سفر کرد.

صفحات معدودی که از آن دوران به یادگار مانده است ، از بهترین نمونه های موسیقی سنتی و صحیح ایران است که عالمی از زیبایی و کمال هنری در آنها شنیده می شود. از میان صفحاتی که در آنها به تنهایی تار نواخته « بیداد همایون » معروف ترین است.

درویش خان در بین نوازندگان عصر خود از خصوصیات بسیار بالاتر و والاتری برخوردار بود. شخصیت خود و همکاران و هنرش را بسیار گرامی می داشت و با رفتار خود آبروی از دست رفته ی موسیقی را در آن دوران احیا می کرد.

درویش خان اولین کلاس موسیقی را برای خانمها دایر کرد و خواهرش در آنجا تار می زد. عایدات کنسرتهایش بیشتر وقف مردم بلادیده و مصیبت زده ی روزگار خود بود. از جمله برگزاری کنسرت برای جمع آوری اعانه به منفعت قحطی زدگان روسیه ، کنسرت به نفع ایتام بی بضاعت مدارس و کنسرت به نفع بازماندگان حریق بازار تهران. با اینکه خود نیز وضع زندگی مرتبی نداشت و حتی به خاطر عسرت و تنگدستی مجبور شد که در اواخر عمر ، خانه ی مسکونی خود را نیز بفروشد.

در اواخر عمر کنسرتهای وی با در گراند هتل با کسان دیگری نیز همراه شد ، از جمله؛ عارف قزوینی (تصنیف ساز ، شاعر و خواننده) ، حاجی خان ضرب گیر معروف به عین الدوله ای (مشهور ترین نوازنده ی ضرب و خواننده ی تصنیف در آن دوران)، حسین خان اسماعیل زاده (استاد کمانچه)، ابراهیم منصوری و رضا محجوبی (نوازندگان ویلون)، مرتضی محجوبی (نوازنده جوان پیانو در آن سال ها) و رکن الدین مختاری. در کنسرتها اکثراً ساخته های درویش ، عارف و رکن الدین خان اجرا می شد. از شاگردان خوب او می توان ؛ مرتضی نی داوود ، موسی معروفی ، ابوالحسن صبا ، ارسلان در گاهی و عبداله دادور (قوام السلطان) را نام برد. درویش خان در شب چهارشنبه ، دوم آذر ماه سال 1305 در سن 54 سالگی در اثر تصادف درشکه با اتومبیل و ضربه ی سر ، جان سپرد.

در محافل موسیقی مطبوعات مترقی آن زمان از او تجلیل شایسته به عمل آمد و کلنل علینقی وزیری در مدرسه عالی موسیقی با همکاری ارکستر مدرسه خود و با یاری ابوالحسن صبا و دکتر حسین گل گلاب ، مجلس یادبودی به خاطر او ترتیب داد و خدمات وی را تجلیل کرد. از درویش خان فرزندی به نام قمر الملوک درویشی باقی ماند (حاصل ازدواج او در شیراز) که در سال 1352 فوت کرد ، مقبره ی وی در گورستان ظهیر الدوله است.

جمعه بیست و هشتم 4 1387
کیوان ساکت متولد 1340 در خانواده ای فرهنگی در شهرستان مشهد از همان کودکی با تشویق مادر و پدر خویش به موسیقی و نقاشی پرداخت و در نقاشی شاگردی اساتیدی همچون استاد صادق لپد در طراحی – استاد پیراسته در رنگ و روغن و استر دوّ لّو در آبرنگ را پذیرفت و اولین درسهای موسیقی را از دائی خویش منوچهر زمانیان در کار گاه موسیقی کودکان و نوجوانان که در آن زمان از سوی صداو سیمای وقت به مدیریت مرتضی دشب در مشهد تاسیس شده بود، فرا گرفت. پس از مدت کوتاهی معلم وی منوچهریان به دلیل ادامه تحصیل از مشهد رفت و مدتی کلاس بدون معلم بود تا اینکه همشهری و دوست دائی وی آقای حمید متبسم که در آن زمان در دانشسرای هنر تهران موسیقی تحصیل می کرد در یک تابستان برای بازدید خانواده به مشهد آمد و همزمان در کارگاه موسیقی به تدریس مشغول شد و حدود 2 تابستان پیاپی تا پیش از انقلاب معلم آنجا بود. با پیروزی انقلاب متبسم به مشهد نقل مکان کرد و دوستی وی با ساکت عمیق و صمیمی شد ولی پس از چند مدت وی دوباره به تهران و سپس به خارج از کشور مهاجرت کرد و از آن زمان پس ساکت تار را نزد خویش فرا گرفت و دراین میان چند ملاقاتهای کوتاهی با اساتید آن زمان نظیر محمد رضا لطفی و حسین علیزاده و هوشنگ ظریف داشت . در سال 1369 به دعوت هنرمند گرامی پرویز مشکایتان به عنوان مسئول به گروه عارف دعوت شد و حاصل این همکاری آثاری است نظیر – افشاری مرکب و افق مهر و وطن من با صدای ایرج بسطامی و مقام صبر با صدای علیرضا افتخاری . و کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از ایران . وی در سال 1357 گروه وزیری را تاسیس کرد و از آن زمان تاکنون آثارزیادی را با این گروه در داخل و خارج از کشور اجرا کرده است.

ساکت تا کنون ده جلد کتاب برای آموزش تار و سه تار تالیف کرده که عبارتند از :
1- شیوه نوین آموختن تار و سه تار در 5جلد
2- سبکبال 18 چهار مضراب برای تار و سه تار
3- ده تمرین 10 اتود برای تار و سه تار
4- حرکت دائمی 20 تمرین مفید برای تار و سه تار
5- چرخ نیلوفری 20 تمرین مفید برای تار و سه تار
6-هشت آهنگ معروف جهان
که اغلب آنها بار ها و بارها تجدید چاپ شده است.

آثار موسیقیایی ساکت که به صورت CD و کاست عرضه شده اند عبارتند از :
1- جامه دران تکنوازی تار و تنبک در اصفهان شور و چهار گاه
2- سبکبال اجرای 18 چهار مضراب نوشته شده در کتاب سبکبال
3- ای وطن بازسازی و اجرای برخی آثار استاد وزیری
4- آشنایی با آواز دشتی اجرای برخی درسهای دفتردوم شیوه نوین آموختن تارو سه تار
5- فسانه اجرای ابو عطا دراست پنجگاه با ارکستر وزیری با صدای ایرج بسطامی
6-دیدارشرق وغرب(مرغ سحر) اجرای مرغ سحر بارکتر تنظیم ساکت با صدای فاضل جم شیدی و نیز اجرای 8 آهنگ معروف جهان از ساخته های مشاهیر غرب با تارو همراهی پیانوی مازیار حیدری
7- قاصدک تکنوازی سه تار به همراهی دکلمه شعر توسط ژاله صادقیان از آثار 7 شاعر معاصر
8- شرق اندوه اجرای تار و ارکستر زهی در دو بخش نخست : ایرانی و سپس: موسیقی دورانهای مختلف غرب با همکاری امیر نیک بین – نوید مصطفی پور و بهنام ابوالقاسم.
9- بی کاروان لوله اجرای آثاری از ساخته های ساکت با ارکستر وزیری باصدای ایرج بسطامی در مایهُ شوشتری و شور.

همچنین آهنگسازی و ساخت و اجرای ده برنامه به سبک گلهای جاویدان به نام نغمه های جاویدان به سفارش واحدموسیقی صدا و سیما با دکلمه ی ژاله صادقیان وتکنوازی ساکت وحسن ناهید (نی) و محمود محمدی (کلارنیت )و سینا جهان آبادی (کمانچه ) و بااجرای ارکستر وزیری و صدابردای آقای صابر و خانم بخشایش و صدای سالار عقیلی – رضا رضایی – محسن روح افزا – امیر تفتی و فاضل جمشیدی . همچنین ساخت وبیش از صد برنامه 15 دقیقه ای به نام قول و غزل همراه اجرا با سه تار خود در راه شناخت و تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی به دو روایت یکی آنچه خود در کتابهای خویش نگاه داشته دوم روایت میرزا عبدالله.
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

در سال هزار و سیصد و شانزده شمسی در آباده فارس بدنیا آمد ، واولین مربیان او درموسیقی پدرش حبیب ذوالفنون و برادر بزرگش محمود ذوالفنون بودند و بعد از آن بتدریج تقریبا از همه استادان زمان به طور مستقیم و غیرمستقیم بهره گرفت.

 مهمترین و موثرترین اساتید:

موسی معروفی

جواد معروفی

روح الله خالقی

نورعلی برومند

داریوش صفوت

سعید هرمزی

یوسف فروتن

 استادانی که به طور غیرمسقیم  از محضر آنها بهره جست:

ارسلان درگاهی

ابوالحسن صبا

الف: مراحل فراگیری موسیقی

1-آشنایی با تغمات موسیقی از سنین کودکی تحت تاثیر فضای هنری  پدر و برادر بزرگ محمود.

2- تحصیل موسیقی با روش اکادمیک از نه تا هجده ساگلی در هنرستان موسیقی ملی

3- آشنایی با تکنیک تار و سه تار- ویلون از 1951 تا 1958

4- تحصیل موسیقی به مدت 4 سال و آشنایی بیشتر با موسیقی کلاسیک در ایران در دانشگاه تهران از 1967 تا 1971

5- دوره آموزش هنر در وزارت فرهنگ و هنر به مدت 40 ساعت به منظور آشنایی با روش های جدید آموزش تحصیل موسیقی و تحقیق در مقطع فوق لیسانس به مدت 4 سال در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی وابسته به سازمان رادیو و تلویزیون.

 

ب- اساتیدی که افتخار شاگردی ایشان را داشته یا غیر مستقیم از روش آنها استفاده کرده ام:

پدرم حبیب ذالفنون- روح اله خالقی-موسی معروفی- جواد معروفی- حسن صبا-نورعلی برومند- دکتر مسعودیه- دکتر داریوش صفوت- یوسف فروتن- سعید هرمزی- ابولحسن صبا-ارسلان در گاهی و علیرضا مشایخی

 

پ- فعالیت های هنری:

1- کنسرت موسیقی در انجمن فرهنگی ایران و شوروی تکنوازی تار 1958

2- فعالیت در سازمان رادیو و تلویزیون از 1958 تا 1967

3- تدریس موسیقی درکانونهای هنری و آموزشی از مقطع کودکستان تا دانشگاه از 1958 تا امروز

4- کنسرت های متعدد در ایران- ژاپن- کشورهای اروپایی- امریکا-کانادا- استرالیا از 1958 تا امروز

5- همکاری با موریس بژاز در زمینه تلفیق موسیقی ایرانی با باله های اروپایی

6- تحقیق روی موسیقی فولکور ایران در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی

7- همکاری با ژان دورینگ در زمینه آشنا کردن ایشان با  موسیقی ایرانی در سالهای 1975 تا 1980

8- شرکت در سمینار موسیقی در ژاپن بنا به دعوت سازمان هنری (A.T.P.A) به منظور معرفی موسیقی ایران به کشورهای خاور دور در 1976

9- همکاری با موسسه DELA MUNOT (دولامونته) بروکسل به منظور معرفی موسیقی ایران به کشورهای اروپای غربی

10- همکاری با موسسه WORD MUSIC INSTITIUTE به منظور اجرای کنسرت در نیویورک و معرفی موسیقی ایران به ملل دنیا 1994

11- اجرای کنسرت در محل سازمان ملل متحد در نیویورک به منظور معرفی موسیقی ایران به سایر ملل در سال 1994

 

تالیف و تولید

1-تهیه نوارهایی که سه تار در آنها نقش اصلی دارند مانند: گل صد برگ آتش در نیستان- شیدایی و دهها نوار که قسمتی از آنها به عهده اینجانب بوده است

 2-تهیه نوارهایی در زمینه آموزش سه تار

3-تدوین تجربیات 35 ساله در زمینه آموزش موسیقی بصورت کتاب در چهار جلد

4-کتابی در زمینه آنالیز آثار درویش خان

5-تهیه مقالات گوناگون در زمینه موسیقی ایرانی در نشریات ایرانی و خارجی

6-تهیه نوارهایی در زمینه تکنوازی سه تار با عناوین: پرواز-پرند-پیوند و دل آوا

5-تهیه آثاری از موسیقی عرفانی ایران با همکاری سهیل ذوالفنون در امریکا با عناوین کرد بیات و سفر روحانی 1370

7-کتابی فنی در زمینه روش نوازندگی ذوالفنون در شرف انتشار با عنوان مکتب موسیقی ذوالفنون

8-کتاب تحقیقی در زمینه روان شناسی جامعه شناسی فلسفه هنر و ارائه راهکارهایی در زمینه حرکت صحیح موسیقی ایرانی تحت عنوان "گل صد برگ"  و یا " موسیقی ایران ارز دیدگاهی دیگر"

9-نوار گروهی تحت عنوان سیم آخر روی اشعار مولانا در شرف انتشار

10-آلبومی از نوازندگی تار در شرف انتشار

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
اسفند ماه مصادف با بیستمین سالروز خاموشی استاد "علی اکبر خان شهنازی"، نوازنده برجسته سه تار و مدرس موسیقی سنتی قدیم ایران ، است .
گفتنی است "علی اکبر خان شهنازی" از شاگردان پدر و عمویش "میرزا حسینقلی" و "میرزا عبدالله" بود و سپس برای اتمام تحصیلات خود به نزد "درویش خان" رفت و اصول نوازندگی را آموخت .
وی را باید به عنوان تکنواز و همنواز تار در مجامع مختلف و مدرس این ساز و ردیف های سازی و نواساز دانست .
از جمله آثار این آهنگ ساز می توان به صفحات گرامافون حاوی تکنوازی تار و ساخته های خودش اشاره کرد که همراه با نوازندگان و خوانندگان مختلف از جمله دماوندی و اقبال السلطان و ... به اجرا در آمده اند .
از جمله آثار انتخابی این آهنگ ساز می توان به افشاری با دماوند ، همایون و سه گاه با اقبال السلطان و ... اشاره کرد .
پیش در آمد ابوعطا، تصنیف ابوعطا، رنگ سه گاه و تصنیف چهارگاه و پیش در آمدهای مختلف از جمله بهترین آثار اوست، ضمن آنکه و ی در زمینه تالیف نیز دارای آثاری چون ردیف عالی تار به روایت میرزا حسینقلی و ردیف تار به روایت خودش می باشد که "رضا وهدانی" آن را تنظیم و نت نویسی نموده است .
از جمله شاگردان این آهنگساز برجسته می توان به محمد حسن عذاری ،حبیب اللله صالحی، رضا وهدانی ، هوشنگ ظریف ، محمدرضا لطفی و داریوش پیرنیاکان اشاره کرد
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
به سال 1300 جلیل شهنار در شهر افتخار آفرین و هنر پرور اصفهان چشم به جهان گشود ،پدرش علاقیءوافری به موسیقی سنتی ایران داشت و هر روز منزلش محفلی گرم برای دوست داران این هنر بود .پسر دیگرش حسین ،تار را بس دل انگیز می نواخت ،پدر از همان اوان کودکی مشوق او در یاد گرفتن و نواختن این ساز اصیل ایرانی گردید،و به همین سبب جلیل را به دست برادرش سپرد تا او را با نوای ساز آشنا کند از این زمان جلیل بود و حسین و تار که لحظه ای این سه دلداده از هم جدا نبودند .هر وقت حسین کاسه ء تار را در آغوش میگرفت و می نواخت ،جلیل از کنار او دور نمی شد و چون دلداده ای شیدا به پنجه های سحار او می نگریست . و در پیچ و تاب نوای آن خواسته های کودکی خود را در آن جستجو می کرد و عطش خود را فرو می نشاند . ایام کودکی سپری شد و دوران جوانی فرا رسید ،هر روز جلیل از مدرسه باز میگشت یکسر به نزد برادر آمده با لخنی کودکانه از او می خواست که تار بنوازد و حسین هم سخاوتمندانه هر چه داشت در طبق اخلاص نهاده و به او می آموخت.

جلیل پس از چندی به تهران آمد و به رادیو راه یافت و در ارکستر های مختلف این دستگاه شرکت جست و پس از مدتی در برنامه ء ((گلها )) شرکت و یکی از بهترین سلیست های آن گردید.

جلیل شهناز علاوه بر نواختن ((تار)) که ساز اختصاصی وی می باشد با نواختن ((ویولون )) ((سنتور)) ((ضرب ))نیز آشنایی دارد و آنها را بسیار دلنشین می نوازد،نواخته ها و آثار شهناز در موسیقی ایران به خصوص گلها از آ ثار بزرگ و ممتاز موسیقی ایران است.
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

استاد حسین علیزاده در سال 1330 در تهران به دنیا آمد. در هنرستان موسیقی ملی نزد هوشنگ ظریف، علی اکبر شهنازی و حبیب الله صالحی به فراگیری تار پرداخت . پس از دریافت دیپلم از هنرستان در سال 1349 به گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران راه یافت و نزد اساتیدی همچون اکبر شهنازى، نورعلى برومند، یوسف فروتن، عبدالله دوامى، هوشنگ ظریف و ... فراگیری موسیقی ایرانی را ادامه داد.

در دوران تحصیل با ارکستر ایرانی تالار رودکی همکاری داشت. و از فصل هنری 1352-51 با گروه های مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در جشن هنر شیراز به اجرای برنامه پرداخت. در سال 1355 به اتفاق پرویز مشکاتیان گروه عارف را تشکیل داد و برنامه های متعددی را در داخل و خارج از کشور به اجرا درآورد.

او خود نیز همیشه در جست و جوى راههاى دیگرى بوده که دیگران نرفته اند در این سالها علیزاده استعداد خود را محدود به تقلید و تکرار فرم هاى گذشتگان نکرده و در جست و جوى راههاى تازه تر بوده است استاد علیزاده بر خلاف بسیاری دیگر از هنرمندان که فقط به اجرای موسیقی به شکل کاملا" سنتی آن می پردازند، نوآوری هایی داشته است. مانند ابداع مقام داد وبیداد ( گوشه داد از ماهور و بیداد از همایون، آلبوم های راز نو با همکاری گروه هم آوایان و زمستان است با صدای استادشجریان) همچنین اجرای پلی فونیک آواز ایرانی ( رازنو، آوای مهر و ...)

استاد علیزاده در سال های اخیر در آلبوم های "زمستان است" ، " بی تو به سر نمی شود" و "فریاد" با استادشجریان ،کیهان کلهر و همایون شجریان به عنوان سرپرست گروه و آهنگساز همکاری داشته است.

فعالیت های هنری استاد:
سرپرستی گروه های همنوازی مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ، سرپرستی گروه شیدا، گروه عارف و گروه سازهای ملی، شرکت در چهار دوره هنر شیراز، شرکت در اجرای باله گلستان اثر موریس بژار کنسرت ها: کنسرت نوا ( جشن هنر شیراز)، شورانگیز ( تالار وحدت)، کنسرت به نفع زلزله زدگان گیلان( تالار وحدت)، کنسرت به نفع شورای کتاب کودک ( تالار وحدت، فرهنگسرای بهمن)
خارج از کشور:
فستیوال لوس آنجلس، فستیوال هنرهای شرق بولونیا ( ایتالیا)، کنسرت در مراسم افتتاح شهر موسیقی ( پاریس)، کنسرت در موزه واشنگتن، کنسرت به دعوت موسسه جهانی موسیقی( نیویورک) کنسرت های گوناگون در رادیو فرانسه، بلژیک، سوئد، کنسرت در دانشگاه سیاتل (آمریکا) ، دانشگاه ییل (آمریکا)، آلبرت هال لندن، کنسرت با هنرمندان هندی در لوس آنجلس و سانفرانسیسکو.

فعالیتهای آمورشی :
تدریس در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، کانون فرهنگی- هنری چاووش، هنرستان موسیقی، و کلاسهای خصوصی، عضویت در هیات علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ریاست هنرستان موسیقی(پسران)
خارج از کشور:
تجزیه و تحلیل موسیقی ایران در مراکز آموزشی و هنری آلمان و فرانسه، شرکت در سمینار شرق شناسی دانشگاه یو. سی. ال. ای. (آمریکا)، دانشگاه سیاتل (آمریکا).

آثار آموزشی:
ده قطعه برای تار( کتاب، چهار جلد)، ردیف میرزا عبدالله ( اجرا با تار و سه تار)، دستور سه تار( کتاب)، آموزش سه تار ( اجرای کتاب اول و دوم هنرستان)، ردیف مقدماتی ( کتاب سوم هنرستان).
هم نوایی برای سازهای ایرانی:
نوا، سواران دشت امید، حصار، سرودهای آذربایجان، شورانگیز، راز و نیاز. صبحگاهی، نوبانگ کهن و آوای مهر.
تکنوازی(شیوه سنتی):
ماهور(تار) و سه گاه ( هجرانی) ‌‌‌‌"تار"
تکنوازی ( شیوه ابداعی):
ترکمن ( سه تار)، پایکوبی (سه تار)، هم نوایی ( تار)، نوا (تار)، همایون( سه تار)، راست پنجگاه(تار) و چهارگاه و بیات ترک.
ارکسترال:
نی نوا، عصیان، واریاسیون های کردی.
موسیقی فیلم:
چوپانان کویر ( حسین مجوب)، دلشدگان ( علی حاتمی) ، گبه ( محسن مخملباف)، زمانی برای مستی اسب ها و لاک پشت ها هم پرواز می کنند ( بهمن قبادی)، میراث کهن، زشت و زیبا( احمد رضا معتمدی)

منبع:هنر و موسیقی

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

فرهنگ شریف (۱۳۲۰) نوازنده تار آثار: نوارهاى «پیوند مهر» (همراه صداى محمدرضا شجریان)، عشاق، زخمه و زمرد کتاب: پانزده قطعه براى تار و سه تار (نت نویسى، ویرایش و آماده سازى: هوشنگ ظریف، محمدرضا کرگین زاده و علاء ایجادى) گرمى و شیرینى در ساز، یعنى آقاى هوشنگ شریف (استاد جلیل شهناز)


 


فرهنگ شریف، تار نوازى است برخاسته از عصر ویولون در موسیقى معاصر ایرانى. براى آنها که همدوره اوهستند و موسیقى را نه از طریق سى.دى بلکه از طریق نشستن پاى رادیوى یک موج تهران سال هاى ۱۳۳۰ شنیده اند، ادراک این عبارت چندان مشکل نیست. اما براى آنها که از آن دوران نبوده اند وشرایط حاکم بر موسیقى ایرانى را در دهه هاى ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ نمى دانند، این عبارت، شاید قدرى هم عجیب به نظر بیاید و حتى ربط آن را با فرهنگ شریف و هنر تارنوازى او درنیابند. اما ترسیم پرتره اى از یک شخصیت، بدون ترسیم زمینه هاى اجتماعى و تاریخى او ممکن نیست و این نوشته  کوچک، مدتى است براى ترسیم شرایط رشد و پرورش و خصوصیات نوازندگى مرد هنرمندى که از محبوب ترین نام ها در موسیقى ایرانى است.
فرهنگ شریف، یکى از سه فرزند پسر در خانواده «دکتر شریف»، پزشک نامدار تهرانى است. فضاى مساعد خانواده، شرایط رشد سالم و آموختن موسیقى اصیل را براى او فراهم کرد و در محیط زندگى آنها از فشارها و ممنوعیت هایى که در خانواده هاى بسیارى از موسیقیدانان دیده مى شد و برخى هنرمندان با یادآورى آنها تلخکام مى شدند، اثر و خبرى نبود. کودکى فرهنگ، مصادف با یکى از حساس ترین دوران تاریخ بوده است؛ هم از لحاظ سیاسى ـ اجتماعى و هم از لحاظ موسیقى. در این دوره (۱۳۲۴ـ۱۳۱۲)، موسیقى اصیل ایرانى، یک بار در میانه سلطنت رضا شاه طرد شد و آموزش موسیقى کلاسیک اروپایى در هنرستان ها برنامه رسمى موسیقى کشور ابلاغ گردید و یک بار هم با آغاز سلطنت محمدرضا شاه و آزادى هاى اجتماعى برخاسته از هرج و مرج جامعه و درگیر شدن با جنگ جهانى دوم (۱۳۲۴ـ۱۳۱۸)،همان موسیقى طرد شده، رواج و رونق فوق العاده یافت و تحولات اجتماعى ایران ـ بخوانیم تهران ـ برداشت هاى تازه و فضاهاى جدیدى را در موسیقى ایرانى پدیدار مى کرد. فرهنگ نوجوان، «تار» را به عنوان ساز محبوب خود برگزید. از هنرمندان بزرگ هم نسل او، هیچ کس تار نواز حرفه اى نشد و این از ویژگى هاى انحصارى فرهنگ شریف است. عصر تار در موسیقى ایرانى بعد از دوره میرزا حسینقلى و درویش تمام شده بود و بعد از کنار رفتن شاگردانشان (نى داوود، موسى معروفى، على اکبر شهنازى و ...) از صحنه هاى موسیقى در اواسط دهه ،۱۳۲۰ «تار» تبدیل شده بود به سازى دست چندم، در رده اى پایین تر از ویولون، پیانو و قره نى. حدود یک دهه بعد (دهه ۱۳۴۰ـ۱۳۳۰) که موسیقیدانان جوانى (از متولدین سال هاى ۱۳۱۵ـ۱۳۰۵) در برنامه هاى موسیقى رادیو تهران درخشیدند، در کنار نام هایى چون پرویز یاحقى، حبیب الله بدیعى، حسن کسایى،جهانگیر ملک، همایون خرم، رضا ورزنده و ... بسیارى دیگر، تنها فرهنگ شریف بود که تار مى نواخت. باقى تارنوازان (غیر از چهره  هاى پرورده در هنرستان موسیقى ملى که راهى دیگر مى رفتند، نظیر هوشنگ ظریف)، یا متعلق به نسل قبل بودند (نظیر شاپور حاتمى، لطف الله مجد و جلیل شهناز) و یا در آن زمان کودک بودند و دوره هاى ابتدایى آموزش را مى گذراندند (نظیر محمدرضا لطفى، داریوش طلایى و ...) و همانطور که گفته شد، «عصر ویولون» بود و صداى آرشه هاى شاگردان کلاس استاد ابوالحسن صبا و استاد حسین یاحقى در موسیقى تهران «صداى غالب» بود. فرهنگ نوجوان تر و یک اعجوبه تار نوازى، به دنیاى نوازندگى ورود کرد: عبدالحسین شهنازى (۱۳۲۷ـ۱۲۸۲)، فرزند میرزاحسینقلى و برادر على اکبر شهنازى، نوازنده اى شوریده حال با مضراب قوى و ابداعاتى که به شیوه کلاسیک بود و برادرش شباهتى نداشت و به قول هنرمند ارجمند محمدرضا لطفى «سوخته حال و شاعرانه» بود.تأثیر هنر جادویى عبدالحسین خان در نسل خود و بعد از خود چنان بود که محققان، شیوه اصیل تار نوازى در فضاى فرهنگى شهر اصفهان را اصلاً برخاسته از او مى دانند؛ و نوازندگان بزرگى همچون اکبر خان نوروزى، خانواده معظم شهناز (شعبان، على و جلیل) و عباس خان سرورى (دایى استاد جلیل شهناز) از شیوه شیرین عبدالحسین خان تأثیر پذیرفته اند؛ طرفه این که هیچکدام از اینان شاگرد مستقیم او نبوده اند؛ و زندگى آشفته این نوازنده پراستعداد، حوصله تعلیم شاگرد در یک روال مرتب را فراهم نمى کرد. در تهران، شاگرد مستقیم عبدالحسین خان، زنده یاد شاپور حاتمى بود که شیوه استادش را با علاقه و اعتقاد حفظ کرد و جمله بندى ها و به ویژه مضراب هاى «ریز» و پر و مسلسل او، یادآور نوازندگى عبدالحسین خان شهنازى بود که دقیقه هاى محدودى از آن در صفحات گروه در آن ضبط شده است. متأسفانه فرهنگ شریف از دوران آموزش خود نزد شهنازى کمتر سخن گفته و او هنرمندى است که حرف زدن درباره خود را دوست نمى دارد؛ و علت آن حجب طبیعى و فروتنى ذاتى اوست. شنیدن نواخته هاى عبدالحسین خان و نواخته هاى شریف، تأثیرپذیرى شاگرد از استاد را اثبات مى کند. لیکن این تأثیرپذیرى به آسانى عیان نیست و در ناخودآگاه نوازنده نامدار موسیقى ما اتفاق افتاده است. پستوى نوازندگى استاد، خیلى سریع تر است وجملاتش، به ردیف کلاسیک نسبتاً نزدیک تر و از نوعى عصبیت و فشردگى و روحیه تهاجمى و تند حکایت مى کندکه برخاسته از شخصیت فردى او بوده است. در حالى که نوازندگى شاگردانش، بنا به اقتضاى موسیقى زمان خود (که از رادیو ارائه مى شدند از صفحات گرامافون و بالطبع زمان خیلى وسیع ترى در اختیار نوازنده مى گذاشت) داراى تمپوى بسیار آرام تر است،جملات از قید ردیف کلاسیک، رها هستند اما در چارچوب اصالت هاى ایرانى حرکت مى کنند، استفاده از تکنیک هایى مثل فشردن خرک، ویبروسیون هاى طولى و عرضى روى سیم، سکوت هاى طولانى، طنین انداختن ناله یک سیم در فضاى انباشته از سکوت، برخلاف نوازندگان قدیم که سعى مى کردند فضاى سازشان پر و انباشته از صداى مضراب هاى ریز و تک باشد و بالاخره استفاده از «افه»هایى که بخشى از آنها حاصل رویارویى مستقیم و طولانى مدت نوازنده با میکروفون و امکانات صداسازى آن است. اینها خصوصیات ظاهرى و قابل توضیح در تار نوازى و «فرهنگ شریف» است؛ و خصوصیت باطنى و غیرقابل توصیف هنر او که تنها با شنیدن همدلانه قابل درک است، گرما و صمیمیت و خلسه اى طولانى است که «عاشقان ساز فرهنگ»، مجذوب و شیداى آنند و تأثیر آن براى شنونده اى که دوستدار این موسیقى باشد، چنان است که تا ساعت ها بعد از پایان یافتن نوازندگى او نیز در گوش و مغز آنها صدا مى کند و از نشئه اى خوش و شیرین، سرشارشان مى سازد


هنگامى که عبدالحسین شهنازى درگذشت، فرهنگ شریف پانزده ساله بود؛ و بایستى آموزشى را ادامه مى داد. متأسفانه اطلاعات خیلى دقیقى از سال هاى آموزش او در دست نیست، در یکى دو منبع آمده است که او از محضر استاد على اکبر شهنازى و استاد مرتضى نى داوود، دو نوازنده بزرگ در سال هاى ۱۳۲۰ـ۱۳۰۰ نیز استفاده کرده است. اما آنچه که نواخته هاى او نشان مى دهد، این است که شریف جوان از همان سال هاى ابتداى جوانى، یعنى ابتداى دهه ۱۳۳۰ که سال هاى طلایى موسیقى رادیو و عصر «گل ها» بود، روش نوازندگى دلخواه و راه بیان احساسات فردى خود را به شکلى بى تکلف و آزاد پیدا کرده و صداقت او، ضامن دوام و ماندگارى و محبوبیت او شده است.همچنین او از نوازندگان نادرى است که شهرت خود را مدیون آهنگسازى، ترانه سازى وهمراهى با خوانندگان مؤنث و مذکر نبوده است بلکه تنها و تنها با هنر تک نوازى و بداهه نوازى مطرح شده که مشکل ترین زمینه براى عرض اندام و به عرصه آمدن یک موسیقیدان ایرانى است. فرهنگ شریف قطعات متعددى براى تار ساخته، البته بیشتر به صورت بداهه هاى خلاق و آنى (که بخشى از آنها را هنرمند ارجمند جناب آقاى هوشنگ ظریف،نت نویسى کرده و آقاى محمدرضا گرگین زاده، آنها را به چاپ رسانده) است؛ وآهنگ هاى دلنشینى از او را خوانندگان اجرا کرده اند، اما شناخت او تنها با بداهه پردازى هاى او بر «تار» است. یگانه معشوق حقیقى زندگى اش.
فرهنگ شریف در سال هاى ۱۳۵۶ـ۱۳۳۱ در برنامه هاى مختلف موسیقى رادیو، تلویزیون وجشن هنرشیراز شرکت کرد. صداى ساز او همه جا شاخص بود و دوستداران خود را در بین ایرانیان تمام جهان، حفظ کرده است.از نمونه هاى بسیار زیباى نوازندگى او، اولین برنامه آوازى زنده یاد محمودى خوانسارى است که شادروان محمودى نیز همیشه از آن به زیبایى یاد مى کرد. همچنین اجراهایى در برنامه هاى گل ها و برگ سبز و به ویژه برنامه اى در تالار رودکى به سال ۱۳۵۳ همراه حسین و اسدالله ملک، محمد موسوى و محمودى خوانسارى و امیر ناصر افتتاح که تمرکز و شفافیت نوازندگى او روى صحنه، شگفتى آفرین بود. بعد از انقلاب، او نیز برخلاف میل خود، به خاطر شرایط نامساعدى که براى موسیقى در سال هاى پیش از صدور حکم تاریخى رهبر انقلاب (قده) در جامعه وجود داشت، به خارج از کشور مهاجرت کرد.زندگى او در کنار ایرانیان هنردوستى که با موسیقى او جوانى کرده و به پیرى رسیده بودند، از رفاه و محبوبیت برخوردار بود ولى شریف بدون ایران نمى توانست زندگى کند و در هیچ نقطه از جهان، ملیت و موسیقى و زبان خود را فراموش نکرد. بعد از بازگشت به ایران (که با سفرهاى گهگاهى به خارج تداوم بود) کلاس تدریس خصوصى تأسیس کرد، در کلاس هاى دانشگاه به عنوان نوازنده میهمان دعوت شد (خانم دکتر سیمین دانشور به یاد مى آورد که در سال هاى تدریس زیباشناسى در دانشگاه تهران، سال هاى ۱۳۴۰ گاه از فرهنگ شریف دعوت مى کرد که در کلاس هاى استتیک براى دانشجویان تار بزند و او نیز با کمال فروتنى و مهربانى مى پذیرفت و مى آمد)، نوارهاى متعددى را در آمریکا و ایران ضبط کرد و هنوز هم به فعالیت هاى خود ادامه مى دهد. اما راز شریف در زندگى و نوازندگى، رازى است درونى و مربوط به سرشت و طبیعت مهربان او مى شود. روح بزرگوار و سخاوت انسانى فرهنگ شریف و رأفت قبل او، گوهرى است که بین موسیقیدانان ایرانى، کمتر نظیرى دارد و خاص خود اوست

منبع:ایران

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
X